آن‌کس که نداند و نداند که نداند، سوال اینجاست که پس چه می‌داند؟!


همه انسان‌ها چیزهایی می‌دانند و چیزهای زیادی را نمی‌دانند، حتی آنان که به زعم ما بی‌سواد هستند حاوی دانش‌اند...

نکته قابل توجه هم اینجاست که زندگی افراد را چیزهایی رقم می‌زند که نمی‌دانند!

یعنی شما از چیزهایی رودست می‌خورید که نمی‌دانید!

و دقیقا مشکل علم اینجاست که شما گمان می‌کنید که می‌دانید. اکثر انسان‌ها گمان می‌کنند در آن‌چیزی که می‌دانند دانش‌شان مطلق است و آن‌جاست که جهل مرکب سر و کله‌اش پیدا می‌شود...

کافی است نگاهی به تاریخ علم بیندازیم. جز دانش‌های بدوی، سخنی نبوده که دست‌مایه تغییر نشود. بهبود نیابد یا تکذیب نگردد.

در واقع به تجربه دیده شده است هر سخنی که گفته می‌شود، یا به مرور زمان بهبود می‌یابد و یا به طور کلی نقض می‌شود! حتی سخن بنده!

و این یعنی سخنان هیچ‌گاه به کمال نمی‌رسند...


پس باز سوال اینجاست، آن‌کس که نمی‌داند که نمی‌داند، دقیقا چه چیزی را می‌داند؟!