پیش از شروع به خواندن این متن بیایید چند مفهوم را درذهنمان به هم نزدیک کنیم.

یکی دنیا و دیگری مجازی!

دنیا، مجموعه ای از اشیا و انسان هاست؟! همین کره خاکی است که 5 تا قاره دارد؟!

اگر به مفهوم قرآنی دنیا رجوع کنیم می شود همین جهان و آنچه که حولش در جریان است. و باز هم در همین قرآن آمده که ما این دنیا را برای بازی نیافریدیم!

و مجازی! بگذارید مجازی را در اینجا بگذاریم مقابل حقیقی. پس به اصطلاح می شود آن چیزی که حقیقت ندارد! واقعی نیست... شاید ملموس باشد، اما حقیقت جهان چیز دیگری است.

حالا صورت مسئله مشخص شد، زندگی در آن بخشی از دنیا که حقیقی نیست... همان بخشی که مصداق لهواً و لعباست...

راهنمایی که بودم، به این می اندیشیدم که نکند علم اصلا این نباشد و یک چیز دیگری باشد! نکند کلا دنیا مسیرش را تا اینجا به اشتباه آمده باشد...

همه می گفتند بس کن این اضغاث احلام را!

دانشگاه که آمدم سر یک کلاسی بودیم، استادمان گفت اگر برای فردایتان هم برنامه ریزی نکنید، برایتان برنامه ریزی می کنند!

می خندیدیم و می گفتیم مگر بیکارند؟! چه کسی می خواهد برنامه ریزی کند؟!

خلاصه به خود آمدم، بیست سالی از عمرم گذشته بود و گفتم ای دل غافل! نه اضغاث احلام می دیدم نه برنامه ریزی دیگران برای زندگی ام چیز خلاف واقعی بوده!

تازه منی که خودم را خفه کرده بودم که خودم برای آینده ام تصمیم گرفته ام!

دنیای واقعی چیز دیگری است...

دنیای واقعی، جنگ و قتل دارد... فقر دارد و گرسنگی... درد دارد و بیماری های تزریقی!

دنیای واقعی، آدم هایی دارد که روزی 10 برابر آدم معمولی بلع مفیدشان است و آدم هایی دارد که از گرسنگی می میرند...

دنیای واقعی، آدم هایی دارد که در موسسات تحقیقاتی برای زنده ماندنشان میلیون ها دلار پول خرج می شود و آدم هایی که به هوای واکسن، بیماری های لاعلاج بهشان تزریق می شود...

دنیای واقعی، آدم هایی دارد که قصرهای فصلی در نقاط مختلف جهان دارند و آدم هایی که شب را در کارتنی گوشه خیابان به صبح می رسانند...

دنیای واقعی، آدم خنگ زیاد دارد که چون فلان مسئله را که هیچ ربطی به دنیای واقعی نداشته حل کرده است، بهش جایزه می دهند و می گویند تو عقلت بیشتر از مردم عادی است!

دنیای واقعی، آدم بادکنکی زیاد دارد که پشتش یک عده بنشینند و با خیال راحت برای بقیه برنامه ریزی کنند...

دنیای واقعی، دلش گرفته است!

راستش را بخواهی منم جای او بودم بدجوری دلم می گرفت... خسته شده! بس که ما سرمان را در دنیای مجازی ای که خوش و خرم برای خودمان ساخته ایم فرو کرده ایم و یک عده دارند جولان می دهند...

دنیای واقعی، شاید اکنون بیشتر از هر کس دیگری پیش خدا شاکی است! شاکی است که چرا بنده هایش، به دستوراتی که فرستاده عمل نمی کنند و او را نمی بینند...

از زندگی در دنیای مجازی خسته نشده ایم؟!

دنیای واقعی را دریابیم!